این مبارزه در عرصه آشفته و به شدت متصل رسانههای جهانی به صورت علنی انجام میشود.
ارتباطات فقط یک ابزار پشتیبانی برای تلاشهای ضد پولشویی (AML) نیست؛ بلکه خط مقدم است. روایت، میزان افشاگری و سرعت انتشار اطلاعات تعیین میکند که آیا شبکههای جنایی پنهان میمانند یا به روشنایی کشیده میشوند.
این واقعیت جدید - قدرت شکلدهی به ادراک - ابزاری جدید نیست اما از نظر قدرت عظیم خود برای اجرای انطباق، جدید است. دولتها، مؤسسات مالی و روزنامهنگاران دیگر فقط تنظیمکننده یا ناظر نیستند آنها داستانسرایان، جنگجویان داده و آشوبگران دیجیتال هستند.
رسانهها به مثابه سلاح
چارچوبهای سنتی مبارزه با پولشویی به قانونگذاری، بررسیهای انطباق و همکاری بین دولتی متکی هستند. اما مجرمان سریعتر از بوروکراسیها خود را وفق میدهند. آنها از تأخیر بین کشف و افشا و سکوت بین سوءظن و کیفرخواست سوءاستفاده میکنند. اینجاست که رسانهها به یک سلاح تبدیل میشوند.
روزنامهنگاری تحقیقی از نظر تاریخی جرقهای بوده که اصلاحات را شعلهور میکند. اسناد پاناما و پروندههای FinCEN نه تنها پنهانکاریهای برونمرزی را افشا کردند، بلکه جهان را مجبور کردند تا با مقیاس فساد مالی مقابله کند. روزنامهنگاران، مجهز به دادههای فاششده و کشف جرم دیجیتال، کاری را انجام دادند که بسیاری از نهادهای نظارتی نمیتوانستند: آنها پولشویی را به تیتر اول جهانی تبدیل کردند.
خشم عمومی، نه بحثهای سیاسی آرام، دولتها را به اقدام واداشت. این قدرت ارتباطات است؛ وقتی مردم داستان را میبینند، سیستم باید پاسخ دهد.
اما نقش رسانهها فقط افشاگری نیست. بلکه بازدارنده است. وقتی مجرمان مالی میدانند که ردپای دیجیتالی قابل ردیابی است، افشاگران پلتفرمهایی دارند و جهان نظارهگر آنهاست، هزینه پولشویی سر به فلک میکشد نه به دلار، بلکه به ریسک.
ارتباطات به عنوان یک عامل بازدارنده
مدل سنتی مبارزه با پولشویی واکنشی است: شناسایی، گزارش، پیگرد قانونی. اما ارتباطات یک بُعد پیشگیرانه را معرفی میکند: بازدارندگی از طریق شفافیت.
کمپینهای آگاهیبخشی عمومی، شفافیت نظارتی و انتشار هماهنگ رسانهها، فضایی را ایجاد میکنند که در آن پولشویی نه تنها غیرقانونی، بلکه از نظر اعتبار، خودکشی محسوب میشود.
بانکها اکنون بیانیههای عمومی در مورد بهبود انطباق با قوانین صادر میکنند. دولتها فهرست تحریمها را به صورت برخط منتشر میکنند. حتی افراد تأثیرگذار در رسانههای اجتماعی در مورد اخلاق مالی بحث میکنند.
این اکوسیستم ارتباطی، مبارزه با پولشویی را از یک رشته فنی به یک رشته فرهنگی تبدیل میکند. این به مجرمان بالقوه میگوید: شما دیگر نامرئی نیستید.
شفافیت مسری است. وقتی یک حوزه قضایی اقدامات اجرایی خود را علنی میکند، سایر حوزهها نیز برای جلوگیری از ضعیف به نظر رسیدن، از آن پیروی میکنند. نتیجه، یک حلقه بازخورد جهانی از پاسخگویی است که توسط ارتباطات تقویت میشود، نه فقط مقررات.
افزایش نظارت بر رسانههای اجتماعی
رسانههای اجتماعی به مرز بیقاعده ارتباطات AML تبدیل شدهاند؛ رسانههایی که سریع، بیواسطه و فراگیر عمل میکنند. در حالی که زمانی قانونگذاران از هرج و مرج گفتمان دیجیتال میترسیدند اکنون در حال یادگیری مهار آن هستند.
پلتفرمهایی مانند توییتر (X)، لینکدین، تلگرام و ردیت دیگر فقط برای شبکهسازی یا اخبار نیستند، آنها ابزارهای اطلاعاتی هستند. ناظران مالی، پستها را برای فعالیتهای مشکوک، کلاهبرداریهای کریپتو و شبکههای پولشویی که خود را به عنوان «فرصتهای سرمایهگذاری» پنهان میکنند، رصد میکنند.
اما فراتر از نظارت، رسانههای اجتماعی بلندگوی بازدارندگی هستند. وقتی سازمانهای اجرای قانون بهروزرسانیهای بلادرنگ در مورد توقیف داراییها یا دستگیریها منتشر میکنند، فقط اطلاعرسانی نمیکنند بلکه پیام میفرستند. فوریت ارتباطات دیجیتال، هزینه روانی جرم را تشدید میکند.
تأثیر ویروسیِ سرکوبهای علنیشده ارزهای دیجیتال را در نظر بگیرید. یک توییت از یک نهاد نظارتی میتواند میلیاردها دلار را از بازارهای غیرقانونی پاک کند، وجوه مجرمانه را مسدود سازد و احساسات جهانی را یک شبه تغییر دهد. این میدان نبرد جدید مبارزه با پولشویی است: مدیریت ادراک در لحظه.
گسترش مرزهای ارتباطات حقوقی
اینجا لبه ماجرا قرار دارد. مرز ناخوشایند و نیازی که در آن شفافیت با قانونگرایی تلاقی میکند. ارتباطات AML روی مرز باریکی بین عمومی و حریم خصوصی، بین افشاگری و افترا حرکت میکند و همه ما وقتی از این مسائل مربوط به حریم خصوصی میشود صحبت میکنیم، از قوانین یکسانی پیروی نمیکنیم. من این را از نزدیک و با رهبری تلاشهای ارتباطی برای چندین کشور آموخته ام.
برای تغییر واقعی، قانونگذاران و روزنامه نگاران باید این مرزها را جابه جا کنند. ترس قدیمی از «نام بردن و رسوا کردن» در جهانی که ناشناس بودن به فساد دامن میزند، منسوخ شده است. چالش، ارتباط قاطعانه بدون خطر انداختن روند قانونی است.
این بدین معناست که نهادهای نظارتی، دولتها و مجریان قانون باید موارد زیر را در نظر بگیرند:
- انتشار فهرست نهادهای پرخطر حتی قبل از محکومیت، با سلب مسئولیتهای واضح.
- به اشتراک گذاری گونهشناسیها و نشانههای خطر در انجمنهای عمومی، نه فقط در یادداشتهای داخلی.
- استفاده از اطلاعات منبع باز (OSINT) برای جمعآوری تحقیقات AML.
- هدف جایگزینی دادگاهها نیست، هدف غیرممکن کردن پنهانکاری است. وقتی ارتباطات به شفافیت افراطی تبدیل شود، پولشویی دیگر جایی برای خود پیدا نمیکند.
اما، این موضوع باعث ایجاد اصطکاک قانونی می شود. طرفداران حفظ حریم خصوصی استدلال میکنند که افشای زودهنگام، حقوق را نقض میکند. اما اطلاعرسانی در مورد مبارزه با پولشویی (AML) در جریان است. کنترل باید به حفاظت از سیستم مالی باشد، نه فاسدان.
روانشناسی مواجهه
پولشویی در نامرئی بودن رونق میگیرد. این یک جرم سایهها است. شرکتهای پوستههای ناشناس، تراکنشهای رمزگذاری شده، حسابهای خارجی. در مقابل، ارتباطات سبک است. این امر بنیان روانشناختی پولشویی را مختل میکند: این باور را که میتوان پنهان شد.
وقتی یک شبکه پولشویی روشهایش را در رسانهها بررسی میکند، اعتماد به نفسش از بین میرود. وقتی نام یک مظنون در رسانههای اجتماعی ترند میشود، شبکه آنها از هم میپاشد. افشاگری فقط تنبیهی نیست بلکه بیثباتکننده است.
به همین دلیل است که ارتباطات، استراتژیک باشد، نه صرفاً واکنشی. هر بیانیه مطبوعاتی، هر افشاگری، هر اینفوگرافیک در مورد اجرای قانون مبارزه با پولشویی به یک جنگ روانی کمک میکند. پیام ساده است: شما پیدا خواهید شد و جهان خواهد فهمید.
همکاری از طریق ارتباطات
تحقیقات مبارزه جهانی با پولشویی به همکاری فرامرزی نیاز دارد. با این حال، بوروکراسی این روند را به شدت کند میکند. رسانهها و ارتباطات میتوانند این شکاف را سریعتر از معاهدات انجام دهند.
وقتی رسانههای تحقیقاتی یافتهها را در سراسر کشور به اشتراک میگذارند، شبکههای غیررسمی پاسخگویی ایجاد میکنند. وقتی نهادهای نظارتی به طور غیرعلنی تحریمها یا اعمال قانون را هماهنگ میکنند، وحدتی را نشان میدهند که فراتر از سیاست است.
گروه اگمونت، FATF و اینترپل شروع به ادغام استراتژیهای ارتباطی در چارچوبهای خود کردهاند؛ جلسات توجیهی عمومی، شفافیت دادهها و پلتفرمهای دیجیتال مشترک. اما نوآوری واقعی از بخش خصوصی ناشی میشود: شرکتهای فینتک، شرکتهای تحلیلی بلاکچین و سازمانهای مردمنهاد که از مصورسازی دادهها و داستانسرایی برای قابل فهم کردن جرایم مالی برای عموم استفاده میکنند.
ارتباطات، مبارزه با پولشویی را از یک مسئله سیاسی نخبگان به یک مأموریت جمعی تبدیل میکند. این امر هوشیاری را مردمی میکند.
آینده: شفافیت رادیکال و ارتباط الگوریتمی
مرز بعدی ارتباطات AML، الگوریتمی خواهد بود. هوش مصنوعی در حال حاضر دادهها، رسانهها، بلاکچین و تراکنشها را برای یافتن الگوهای پولشویی اسکن میکند. اما به زودی، این سیستمها روایتهایی نیز تولید خواهند کرد. گزارشها، تجسمها و هشدارهای خودکار که ریسک را به صورت بلادرنگ به عموم مردم اطلاع میدهند.
یک داشبورد جهانی را تصور کنید که در آن جریانهای مالی مشکوک مانند الگوهای آب و هوایی به تصویر کشیده شدهاند. دائماً در حال بهروزرسانی، در دسترس عموم و غیرقابل چشمپوشی. این یک داستان علمی تخیلی نیست؛ بلکه تکامل منطقی ارتباطات AML است.
اما همانطورکه میگویند، قدرت زیاد، مسئولیت زیاد به همراه دارد. ارتباطات الگوریتمی باید اخلاقی باقی بماند و از اتهامات دروغین یا سوءاستفاده از دادهها اجتناب شود. چالش، ترکیب سرعت با دقت و شفافیت با انصاف خواهد بود.
نتیجهگیری: لبه، پیام است
مبارزه با پولشویی دیگر محدود به ادارات انطباق یا دادگاهها نیست. این مبارزه در تیترها، هشتگها و جریانهای داده جریان دارد. رسانهها و ارتباطات هم به شمشیر و هم به سپر تبدیل شدهاند. ابزارهایی که افشا، بازدارندگی و اتحاد را افزایش میدهند.
برای پیروزی در این جنگ، جامعه مبارزه با پولشویی باید از این مزیت استفاده کند: شفافیتی که مجرمان را معذب میکند، ارتباطی که محدودیتهای قانونی را کنار میزند و استراتژیهای رسانههای اجتماعی که حقیقت را به سلاح تبدیل میکنند.
سکوت از فاسد محافظت میکند. سر و صدا - سر و صدای استراتژیک، بیوقفه و جهانی - از سیستم محافظت میکند.
نسل بعدی داستانهای موفقیت مبارزه با پولشویی در گزارشهای سیاستگذاری نوشته نخواهند شد. آنها پخش، به اشتراک گذاشته و در هر کانال دیجیتالی که اجازه نمیدهد جرم از دید پنهان بماند، تقویت خواهند شد.
منبع: amlintelligence
کلمات کلیدی :
رسانههامبارزه با جرایم مالیرسانه مبارزه با جرایم مالیرسانه پولشوییمبارزه با پولشوییروزنامهنگاری تحقیقی