به گزارش خبرگزاری تقریب، شان کلینتون، فعال حقوق بشر ایرلندی که مقالات متعددی در انتقاد از استانداردهای دوگانه در صنعت جواهرات جهانی نوشته است، در یادداشتی که توسط میدل ایست مانیتور منتشر شده، آورده است: احمد بن سلیم، رئیس طرح صدور گواهینامه فرآیند کیمبرلی 2025، مقالهای منتشر کرد که در آن از مزایای این طرح تمجید شده بود.
اگر همانطور که در مقاله ادعا شده است، فرآیند کیمبرلی(KP) مسلماً موفقترین تلاش برای اداره کل زنجیره تأمین کالا است، پس این «موفقیت» باید در مقایسه با تعداد کشتهشدگان در غزه سنجیده شود، جایی که الماسهای دارای گواهینامه فرآیند کیمبرلی، نسلکشیای را تأمین مالی کردهاند که حداقل 70هزار نفر را کشته و میتواند 126هزار نفر یا بیشتر از فلسطینیهای بیدفاع، محاصرهشده و گرسنه عمدی را به کام مرگ بکشاند. برای مردم غزه، KP سلاحی برای نابودی جمعی بوده است.
احمد بن سلیم، که سالها قبل از امضای توافقنامههای آبراهام، بیسروصدا در پشت صحنه برای توسعه پیوندهای تجاری الماس با رژیم نسلکش، فاشیست و آپارتاید در اسرائیل کار میکرد، هرگز بعید نبود چیزی بگوید که ممکن است تجارت پررونق الماسهای خونین اسرائیل را که از طریق بورس الماس در مرکز چند کالایی دبی پولشویی میشوند، به خطر بیندازد.
ادعای اینکه KP تلاش میکند کل زنجیره تأمین الماس را اداره کند، به نظر من عمداً گمراهکننده است. این ادعا اساس کلاهبرداری را تشکیل میدهد که تجارت الماسهای خونین را که خارج از حوزه اختیارات KP است، مشروعیت میبخشد. KP فقط الماسهای خامی که خشونتهای شورشیان را تأمین مالی میکنند، ممنوع میکند.
در حالی که KP برای حل یک مشکل بسیار خاص - خشونتهای شورشیان با تأمین مالی الماس خام - ایجاد شده بود، شورای جهانی الماس (WDC ) به این موضوع متوسل شد تا ادعا کند که مشکلات را در کل زنجیره تأمین از معدن تا بازار حل میکند.
WDC سیستم جعلی ضمانتها را معرفی کرد تا ادعا کند الماسهای صیقل داده شده، که توسط KP رصد نمیشوند، حتی زمانی که درآمدی برای تأمین مالی نسلکشی ایجاد میکنند، مانند الماسهای فرآوری شده در اسرائیل، به دور از درگیری هستند.
هیچ بحثی در مورد هدف مأموریت اولیه و بسیار محدود KP وجود ندارد؛ اما آنچه مورد بحث است این واقعیت است که به جای پایان دادن به تجارت الماسهای مرتبط با نقض فاحش حقوق بشر، از گواهینامه KP برای مشروعیت بخشیدن به الماسهای خونینی استفاده میشود که نقض حقوق بشر توسط گروههایی غیر از جناحهای شورشی، از جمله دولتهای مجرم به جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت را تأمین مالی میکنند و این صنعت بارها از اصلاح این موضوع خودداری کرده است.
این ادعا که صنعت الماس داوطلبانه به هر دو دستورالعمل سازمان توسعه و همکاری اقتصادی( OECD) پایبند است، همانطور که قبلاً توضیح دادم، واقعی نیست.
رعایت دستورالعمل OECD به این معنی است که شرکتها باید متعهد شوند که از «هر اقدامی که به تأمین مالی درگیری کمک میکند، خودداری کنند و «در مواردی که ما خطر معقولی را شناسایی میکنیم که آنها از هر طرفی که مرتکب جنایات جنگی یا سایر نقضهای جدی قوانین بینالمللی بشردوستانه، جنایات علیه بشریت یا نسلکشی میشود، یا با آن مرتبط هستند، فوراً تعامل با تأمینکنندگان بالادستی را به حالت تعلیق درآورند یا قطع کنند.»
علیرغم دههها درگیری اسرائیل با فلسطین اشغالی و محاصرهشده، حتی یک شرکت الماس، اسرائیل را به عنوان «منطقهی آسیبدیده از درگیری و پرخطر» به رسمیت نشناخته است و بنابراین، با چشمپوشی از این درگیری، از رعایت شرایط راهنمای OECD طفره میروند و به دروغ ادعای انطباق میکنند.
صنعت الماس، گواهینامهی KP و سیستم جعلی ضمانتنامهها را در بوق و کرنا میکند تا توهم الماسهای اخلاقی را ایجاد کند، در حالی که همچنان از تجارت الماسهایی که جرم تمام جنایات - نسلکشی در غزه - را تأمین مالی میکنند، سود میبرد.
این مقاله ادعا میکند که محدودیتهای KP یک «چالش سیاسی» است، نه یک «نقص طراحی ساختاری»، اما این یک بیانیهی گمراهکنندهی دیگر است زیرا تعریف «الماس درگیری» یک انتخاب طراحیشده بود، انتخابی که WDC قبلاً از آن حمایت کرد. همانطور که WDC قبلاً اشاره کرد، «این صنعت بود که طرح کلی سیستم صدور گواهینامه را ارائه داد».
KP توسط همان صنعتی که قرار است آن را تنظیم کند، تسخیر شده است. این یک سیستم خودتنظیمی است که توسط دولتهای دارای حق وتو برای جلوگیری از تغییراتی که منافع آنها را تهدید میکند، مهر و موم شده است. دولتهای عضو KP تنها دولتهایی هستند که حق رأی دارند و از توصیههای WDC پیروی میکنند. ائتلاف جامعه مدنی نیز به طور مشابه تحت تأثیر دولت خود و تأمینکنندگان مالی WDC است که از مشارکت آنها حمایت مالی میکنند.
با توجه به شکست مکرر KP در ممنوعیت تجارت تمام الماسهای خونین، اعضای جامعه باید قبل از خرید الماس با دقت فکر کنند.
تعریف محدود "الماس درگیری" KP، یک روزنه بزرگ برای الماسهای خونین مرتبط با نقض حقوق بشر توسط دولتها فراهم میکند تا مقررات را دور بزنند و مطابق با طرح گارانتی جعلی که توسط صنعت جواهرات ترویج میشود، "عاری از درگیری" تعیین شوند.
در حالی که الماسهای روسی توسط G7 و اتحادیه اروپا ممنوع شدهاند، هیچ محدودیتی برای الماسهای فرآوری شده در اسرائیل که یک پنجم سهم بازار جهانی را از نظر ارزش تشکیل میدهند، وجود ندارد.
در بیانیهای از سوی آنیتا هایپر، نماینده اتحادیه اروپا، از این که جلسه عمومی در دبی نتوانست درباره الماسهای خونین روسیه بحث کند، ابراز تاسف شد، اما او هیچ اشارهای به الماسهای خونین اسرائیل که منبع بسیار مهمتری برای تأمین مالی نقضهای فاحش حقوق بشر هستند، نکرد.
صنعت الماس میلیاردها دلار الماس خام را از کشورهای آفریقا، کانادا و روسیه برای پردازش و صیقل به اسرائیل منتقل میکند. این واقعیت که کشورهای آفریقایی که مدتها تحت یوغ استعمار و آپارتاید رنج بردهاند، اجازه میدهند، الماسهایشان به اسرائیل ارسال شود، جایی که این صنعت منبع قابل توجهی برای تأمین مالی پروژه صهیونیستی فاشیستی و آپارتاید نسلکشی در فلسطین است، شرمآور است.
سهامداران و فعالان آنگلوامریکن، ارتباط زنجیره تأمین الماس دی بیرز را با جنایات جنگی اسرائیل افشا کردند و هیئت مدیره را تحت فشار قرار دادند تا روابط خود را با صنعت الماس اسرائیل قطع کند. چند روز پس از مجمع عمومی سالانه 2024، آنگلوامریکن اعلام کرد که دی بیرز را واگذار خواهد کرد اما تاکنون نتوانسته است این شرکت تابعه غرق در خون را واگذار کند.
بوتسوانا و آنگولا در حال رقابت برای خرید یا تقسیم مالکیت شرکت «دِ بیرز» هستند که برای صنعت الماس اسرائیل و به طور پیشفرض اقتصاد اسرائیل - منبع اصلی تأمین مالی این رژیم نسلکش - بسیار مهم است.
نه دولت بوتسوانا و نه دولت آنگولا هیچ اظهار نظری در مورد ارتباط زنجیره ارزش شرکت دِ بیرز با نسلکشی اسرائیل نکردهاند و هیچ اشارهای نکردهاند که آیا در صورت موفقیت در به دست آوردن کنترل دِ بیرز ، به ارسال الماس به اسرائیل ادامه خواهند داد یا خیر.
صنعت الماس اسرائیل که در رامات گان مستقر است، یکی از مراکز اصلی تجارت و صیقل جهان است. در حالی که بیشتر الماسها در هند برش داده و صیقل داده میشوند، اسرائیل در برش و صیقل الماسهای بزرگتر و ارزشمندتر تخصص دارد.
سکوت صنعت جواهرات در حالی که برندهای پیشرو همچنان الماسهای خونین اسرائیل را میفروشند و به مشتریان خود میگویند که عاری از درگیری هستند، انتخابی بسیار آگاهانه است، انتخابی که با وجود خطرات قانونی، مالی و اعتباری برای کل صنعت، اتخاذ شده است. حفظ سود برای سهامداران آنها مهمتر از حفظ جان، عزت و حقوق مسلم خانوادههای بیدفاع فلسطینی است که در غزه بمباران، سوزانده، گرسنه و محاصره شدهاند.
کسانی که الماس را اشیاء عاشقانه و هوس میدانند، باید در نظر بگیرند که چگونه به این باور رسیدهاند که این قطعات کربن صیقل داده شده با هر سنگ صیقل داده شده دیگری بسیار متفاوت هستند.
آیا آنها واقعاً ارزشمند هستند یا این یک افسانه است که آنها نمایانگر چیزی خاص هستند زیرا شرکت دِ بیرز میلیونها دلار برای تبلیغ تصویر برند الماس هزینه کرده و باعث شده مردم بدون هیچ تردیدی این را باور کنند؟
اگر از مردم، از جمله بسیاری از جواهرسازان، خواسته شود که بین زیرکونیا مکعبی، مویزنیت یا الماس تمایز قائل شوند، قادر به تشخیص نخواهند بود. بنابراین، ظاهر آنها نیست که آنها را ارزشمند میکند، بلکه داستانی است که بارها توسط صنعت الماس به آنها گفته شده است و وقتی این داستان ادعا میکند که الماسها عاری از درگیری هستند، دروغ است.
الماسهایی که در اسرائیل فرآوری میشوند، جنایات جنگی را تأمین مالی میکنند، آنها اشیاء مورد علاقه نیستند، آنها اشیاء شرم هستند، خونینترین الماسهای خونین.
با ادامه نسلکشی در غزه، همه ما باید تأثیر گستردهتر خریدهایی را که انجام میدهیم، به ویژه برای کالاهای لوکس مانند الماس، در نظر بگیریم. علیرغم تبلیغات این صنعت، الماسها عاری از درگیری نیستند، اما به طرز غیرقابل انکاری توسط خونریزی و خشونت اسرائیل لکهدار شدهاند.
همانطور که شکست فرآیند کیمبرلی نشان داد، صاحبان منافع از پایان دادن به تجارت تمام الماسهای خونین خودداری میکنند و این کار را داوطلبانه انجام نمیدهند. بنابراین، مصرفکنندگان باید با امتناع از پذیرش کالاهایی که با خون کودکان فلسطینی لکهدار شدهاند، تغییر را تحمیل کنند.
هیچکس نمیخواهد در این کریسمس شاهد جواهرات خونین نسلکشی باشد.
کلمات کلیدی :
جنایات جنگی اسرائیلالماس پولشویی